دهههاست از ظرفیتهای سواحل ایران حرف زده میشود؛ اینکه کشور ما با داشتن خط ساحلی چندهزارکیلومتری امکان این را دارد که در زمینهی تجارت دریایی، ترانزیت کالا ازطریق کشتی، گردشگری و... هاب منطقه شود. باوجوداین و بهرغم توسعهی روزافزون سواحل کشور، ایران همچنان جایگاه شایستهای در این زمینه ندارد. یکی از دلایل این امر رقابتی است که باعث میشود کشورهای دیگر منطقه هر روز امکانات دریایی خود را افزایش دهند. برایناساس باید عنوان کرد بااینکه ایران درزمینهی توسعهی تجارت دریایی، ترانزیت کالا، و موارد دیگری مانند گردشگری ساحلی پیشرفت کرده، اما بهنسبت برخی از کشورهای دیگر حرکتی کُند و لاکپشتی داشته است. مسئولان و کارشناسان اقتصادی عمدهدلیل چنین اتفاقی را جذب ناکافی سرمایه و سرمایهگذار میدانند. دلایل متعددی برای این اتفاق برشمرده میشود، ازجمله اینکه تحریمها و ممنوعیتهایی که در دهههای اخیر شدت و ضعف یافتهاند، راه را بر جذب سرمایه برای توسعهی سواحل و تجارت دریایی میبندند. حسین سلیمی، عضو اتاق بازرگانی ایران و نمایندهی این اتاق در سازمان جذب سرمایهگذاریها و کمکهای فنی خارجی، در گفتوگو با ماهنامهی «بندر و دریا» از تحریم بهعنوان یکی از دلایل بهتعویقافتادن توسعهی سواحل یاد میکند، اما بیش از آن برنامهی منسجم بلندمدت را راهکاری برای توسعهای میداند که خود میتواند موتور محرک دیگر بخشهای تجاری و اقتصادی در ایران باشد.
اگر مساحت سواحل ایران را با بسیاری از کشورهای دیگر مقایسه کنیم، متوجه میشویم که ظرفیت بالایی دراینزمینه وجود دارد. سواحل گسترده میتوانند تجارت دریایی را تسهیل و یک کشور را از سود آن منتفع کنند. ما به چه میزان از این امکان ویژه استفاده کردهایم؟
اشارهی درستی داشتید به این واقعیت که ازنظر جغرافیایی و همچنین موقعیت استراتژیک، ایران سواحل زیادی دارد، اما بهصورت کلی باید گفت ما از درصد ناچیزی از امکاناتی که دریا در اختیار ساحلنشینان قرار میدهد، استفاده میکنیم. کشورهای دیگری، با سواحل ناچیز، بیشتر از ما از موهبت دریا بهره میگیرند. واقعیت این است که در بُعد تجاری، امکانات مورد استفاده ما از سواحل بسیار کم است.
مشکل کجاست؟
زمانی که میپرسیم مشکل کجاست از دو منظر میتوان جواب داد؛ منظر اول این است که بهصورت ویژه چه اتفاقی افتاده که ما از ظرفیت سواحل استفاده نمیکنیم؟ و منظر دوم این است که چرا ما از امکانات بهصورت کلی استفاده نمیکنیم؟ بهنظرم جوابدادن به سؤال از منظر دوم تاحدی این موضوع را هم روشن میکند که چرا ظرفیت سواحل ایران مغفول مانده است. واقعیت این است که ما در بخشهای مختلف، اعم از مرزهای زمینی و دریایی، از امکانات بالقوه استفاده نمیکنیم. بیش از هر چیز نبودِ زیرساختهای لازم مشکلساز شده است. شما درنظر بگیرید که در بخش خشکی نیز از امکانات تجاری ریلها استفاده نمیشود. بخش عمدهای از مشکل به فشارها و محدودیتهایی برمیگردد که در دهههای اخیر با آن مواجه بودهایم. ما یک جنگ هشتساله را پشتِسر گذاشتیم و بعد از آن نیز بهتناوب تحریم داشتیم. وقتی ما تصمیم میگیریم امکانات بالقوه، چه در خشکی و چه در آب، را بالفعل کنیم، نیاز به طرح بلندمدت داریم. لازم است یک برنامهی 20 یا 30ساله وجود داشته باشد. متاسفانه زمانی که قصد توسعهی بنادر خود را داشتهایم، به برنامهریزیهای کوتاهمدت بسنده کردهایم و بعد از مدت کوتاهی طرح رها شده است. از طرف دیگر برای اجرای برنامههای بلندمدت به سرمایه نیاز داریم. اگر به طرح توسعهی سواحل و بندرها در کشورهای مختلف نگاه کنیم میبینیم که آنها از سرمایهگذاران خارجی یا وامهای بینالمللی استفاده میکنند. هر دوی این امکانها در ایران، آنطور که بایدوشاید، مورد استفاده قرار نگرفته است. بهنسبتِ جمعیت، سرمایهگذاران خارجیِ کمی را جذب کردهایم و از امکان گرفتن وام بینالمللی نیز، در مقایسه با کشورهای دیگر، بهرهی کمی بردهایم. برای مثال الآن بهنظر میرسد بیشترین تمرکز توسعهای روی چابهار است. علت آن بیشتر از همه این است که بهدلیل موقعیت استراتژیک چابهار، بانکها و سرمایهگذاران خارجی در این منطقه سرمایهگذاری کردهاند.
شما به بندر چابهار اشاره کردید. بهدنبال خروج ترامپ از برجام، تنها نقطهی جغرافیایی ایران که از تحریمهای آمریکا معاف شد، بندر چابهار است. این امکان چه فرصتهایی برای ایران فراهم میکند؟
الآن دارند روی این بندر، ازنظر زیرساختهایی مانند گازرسانی، کار میکنند تا چابهار به هاب منطقه تبدیل شود. ما در ماههای اخیر شاهد همکاری ایران و هند برای توسعهی چابهار بودهایم. کار کمی کُند پیش میرود و میتواند سریعتر باشد، اما بههرحال این ظرفیت وجود دارد که چابهار، مانند مشابه خود در هند و پاکستان، به هاب منطقهای تبدیل شود و ایران نسبتبه هند و پاکستان امکان بیشتری برای استفاده از هاب خود دارد.
چه درمورد چابهار و چه درمورد برخی دیگر از مناطق ساحلی شاهد این هستیم که امکانات لازم برای ساکنان آن فراهم نشده است. حتی در موارد زیرساختی و بنیادی، مانند گازرسانی، بعضا مشکلاتی وجود دارد. نظریهای مبنیبراین هست که برای توسعهی این مناطق باید ابتدا وضعیت ساکنان آنها را بهبود بخشید و زیرساختهای اساسی را فراهم آورد. تا چه حد این امر میتواند در توسعهی بنادری مانند چابهار موثر باشد؟
من پیش از این اشاره کردم که توسعهی یک منطقه، چه ساحلی و چه غیرساحلی، نیازمند یک برنامهی توسعهایِ بلندمدت است. همسایگان ما، مانند امارات و ترکیه، این برنامه را پیشگرفته و الآن، برای مثال، میبینیم دوبی فرودگاهی بزرگ و بینالمللی با قابلیت جابهجایی صدهاهزار مسافر در سال دارد. آنها یک نقشهی بلندمدت کشیده و دارند بهمرور آن را اجرا میکنند. ما دراینزمینه پیش از هر چیز نیازمند یک برنامهی منسجم و دقیق هستیم و آنوقت باید به فکر جذب سرمایه بیفتیم. مسلما وقتی قرار است سرمایهگذار خارجی یا داخلی به یک منطقهی ساحلی بیاید، امکانات آن منطقه را میسنجد. نمیتوان انتظار داشت، برای مثال، یک سرمایهگذار که میخواهد در منطقهای مانند چابهار کارخانه بزند یا تجارت کند، آنجا گازکشی هم انجام دهد. این درست است که زیرساختهایی باید فراهم شود و دراینصورت مردمِ محلی هم منتفع میشوند.
با خروج آمریکا از برجام، بدبینیهایی درمورد جذب سرمایهگذار خارجی بهوجود آمده است. امیدی که همچنان وجود دارد این است که اروپا از برجام حمایت کرده و قول همکاری داده است. چقدر میتوان به این مسئله برای توسعه، بهویژه توسعهی مناطق ساحلی،
امید داشت؟
پس از خروج آمریکا از برجام مدام شاهد وعدهوعید اروپاییهایی هستیم، اما برای مثال کانالی مالی که قولش را دادهاند همچنان ایجاد نشده است. ما در ماههای اخیر برای اینکه بهانهای برای خلفوعده وجود نداشته باشد، سعی کردهایم FATF و CFT را به تصویب برسانیم که البته هنوز به طور کامل این اتفاق نیفتاده است. اروپاییها میگویند ما درصورتی با کشوری مراودهی مالی میکنیم که قوانین FATF را رعایت کند. من نمیخواهم بگویم این بهانهجوییست و نمیخواهم این را هم عنوان کنم که صددرصد اگر FATF تصویب و اجرا شود، روابط مالی ایجاد میشود، اما میتوان این راه را رفت و بهانهها را ازبین برد.
در شرایطی که آمریکا علیه دولت ایران تحریمهایی را اعمال کرده و اروپا نیز نتوانسته سازوکار مراودهی مالی را فراهم کند، مواردی مانند جذب سرمایه چطور
امکانپذیر است؟
تحریم مادامالعمر نیست. بالاخره شش ماه دیگر، یک سال دیگر، دو سال دیگر تحریمها بهپایان میرسند. ما بهایندلیل که تحریم هستیم نباید مملکت را تعطیل و طرحها و نقشههایمان را متوقف کنیم. بهترین کار این است که در همین دوره که فرصت داریم طراحیهای لازم را انجام دهیم و بعد از رفع تحریمها زیرساختهای لازم را داشته باشیم. نباید بگذاریم تازه وقتی که تحریم رفع شد، شروع به برنامهریزی و ایجاد زیرساخت کنیم.
ما عضو سازمان تجارت جهانی نیستیم و نظام تعرفهگذاری بعضا باعث راندهشدن تجار خارجی میشود. مناطق آزاد باتوجهبه معافیتها و مزایایی که دارند، چقدر میتوانند این نقص را جبران کنند؟
قطعا قوانین مربوط به مناطق آزاد جذابیتهای زیادی برای سرمایهگذاری ایجاد میکند، بهشرط اینکه شاهد استمرار قوانین در این مناطق باشیم. ما در مواردی شاهد بودهایم که وعدهای داده شده، اما هنوز سررسید آن نرسیده، قانون را تغییر دادهاند. برای مثال عنوان کردهاند فلان فعالیت در فلان منطقه 15 سال معافیت مالیاتی دارد، اما هنوز دو سال نشده این معافیت را لغو کردهاند! مشخص است که دراینصورت معافیتها جذابیتی برای سرمایهگذاری ندارند.
جز موارد مربوط به تجارت، سواحل ایران ظرفیت دیگری هم دارند و آن هم پتانسیل جذب گردشگر است. چطور میتوان صنعت توریسم را در سواحل ایران گسترش داد؟
در این مورد هم در همسایگی خود موارد متعدد موفقی داریم. امارات و قطر در جذب گردشگر در سواحل خود موفق بودهاند، چرا که برنامهریزی داشته و امکانات ویژهای فراهم کردهاند. دوبی کی 30 سال پیش، بهمیزانی که اکنون گردشگر میپذیرد، توریست داشت؟ با برنامهریزی و ایجاد زیرساختهای لازم، دوبی تبدیل به هاب منطقه در زمینهی گردشگری شده است. وقتی ازنظر زیرساختی دوبی را بررسی میکنیم شاهد این هستیم که فرودگاهی در این شهر ساخته شده که بسیاری از پروازهای منطقه در آن توقف، ولو کوتاه، دارند. این خود به رونق و درآمدزایی دوبی کمک میکند. در ایران در جزیرهی کیش شاهد عزمی برای ایجاد زیرساختهای گردشگری بودهایم و برای مثال ازنظر ساخت هتل، در این جزیره تحولات مثبتی اتفاق افتاده، اما بازهم برای جذب گردشگر مشکلاتی وجود دارد که باید آن را رفع کرد.