آید بهـار و پیرهـنِ بیشـه نو شـود نـوتر بـرآورَد گـل اگر ریشـه نو شود
زیباست روی کاکُلِ سبزت کلاهِ نو زیباتر آنکه در سرت اندیشه نو شود...
(زندهیاد منوچهر آتشی)
رسم است سال که نو میشود، همراه رخت نوهایمان، تصمیمهای نو میگیریم و از شادکامی و شکوفههای امید میگوییم و مهری اگر از عزیزی به دل داریم، برایش آرزوی نیکبختی و شادروزیِ مدام میکنیم. دعا میکنیم که سال نو، سالِ رواجِ معرفت و عاشقی باشد، سالی نیکو باشد برای یار و همراه و همسایه؛ سالی پررونق باشد برای کارگر و کارخانه، برای اقتصاد و فرهنگ و جامعه، برای سیاست، برای تولید، و سایهی آرامش و امنیت، بر سر همگان، مستدام.
نوروز امسال اما خیلی از اطرافیانمان حالی دیگر داشتند. سیل و سیلاب، خواب و خیال را از خیلیها ربوده بود. رخت نویی نداشتند و سیلیِ سیل بر جانهایشان نشسته بود. چارهای هم اگر میاندیشیدند، برای رهایی از این هول و هراس بود. از سویی دیگر، تحریمهای ظالمانه هم بود؛ هست، و ناجوانمردانه بر پیرامونمان سایهگستر شده.
در چنین شرایطی، «نوروز» راه خودش را میرفت و سفرهای نوروزی هم ـ کم و بیش ـ به راه خود. در این میان، نکتهی قابل تامل اما بخت بلند «گردشگری دریایی» بود که همچنان رونق خاص خودش را داشت. این تغییر رویکرد در سبک زندگیِ هممیهنانمان با اشتیاقی حداکثری به گردشگری دریایی که خود به پدیدهی سالهای اخیر بهخصوص در ایام نوروز بدل شده، باز هم پابرجا بود و خیلیها بهجای سفرهای دور و دورتر، بار دیگر بنادر کشور را برای تعطیلات نوروز برگزیدند. حتی خیلیها به جای اینکه عید نوروز را در چند شهر شناختهشده و بزرگ کشور از جمله اصفهان، شیراز و یا مشهد بگذرانند، بنادر شمال و بهخصوص جنوب را به عنوان مقصد اصلیِ خود انتخاب کردند. این اقبال به بنادر که در سال گذشته به ترتیب شامل پنج استان ساحلیِ مازندران، گیلان، بوشهر، هرمزگان و خوزستان میشد، در نوروز امسال نیز تداوم داشت و با وجود اینکه شرایط بد جوی، بنادر را هم بینصیب نگذاشته بود، اما سفر به استانهای ساحلی، همچنان پررونق بود و حتی بنادر استان سیستان و بلوچستان با 18 درصد افزایش (بهنسبت سال گذشته)، خود را به جمع بنادر مهم پذیرای گردشگر رساندند. این مهم، تلنگری است به دولتمردان و سیاستگذارانی که داعیهی گردشگری داخلی دارند و فریاد وااسفایشان از اقبال ایرانیان به شهرها و بنادر کشورهای همجوار، بلند است. هرچند سازمان بنادر و دریانوردی در راستای تعهد به مسئولیت اجتماعی خود، توجه به صنعت گردشگری دریایی را به طور جدی در دستور کار قرار داده و در حد توان به گسترش و توسعهی زیرساختها، ایجاد بسترهای سرمایهگذاری و افزایش ظرفیتهای ایمنی آن کمک کرده، اما حکایتِ همان یک دستی است که بیصداست! در این موقعیت تاریخی و اشتیاق کمنظیر گردشگران به بنادر کشور، زمان عمل در سال «رونق تولید» فرا رسیده تا سیاستی هوشمندانه و توسعهمحور بر این صنعت حکمفرما شود و به رونق گردشگری در بنادر بینجامد؛ چرا که شکوفاییِ این صنعت جز با یاریِ همهی دستگاهها، بهکارگیریِ همهی امکانات و گرایش سیاستگذاریهای کلان به سمت و سوی این حوزه، شدنی نیست.
* * *
کامتان را تلخ نمیکنم و در این روزهای نوبهاری از بحران بیسابقهای که دامان مطبوعات و صنعت نشر را گرفته (با گرانیِ حیرتآور کاغذ و زینک و مرکب) و نفسهایش را به شکل غمانگیزی به شمارش انداخته، نمیگویم. برای عبور از این شرایط دشوار، به نفس گرم و دعای خیر شما محتاجیم و بس. پس برای یکان یکان شما آرزوی نیکبختی و شادروزیِ مدام دارم. جانهایتان شیدا و کامهایتان شیرین. همای، صبح که درِ خانه میگشایید، بر فراز قامتتان بال زند، و خضرِ بزرگوار، قدمی همقدمتان شود، که: چه صبحی! چه صبح دلانگیزی...
**
لعنت به جادهها اگر...
ابرهای خبر اینبار چه بارانی بود: «دکتر حسین جلالپور درگذشت!» شاعر، پژوهشگر، مدرس دانشگاه و ویراستاری متعهد که در معرفت و مردانگی، در صداقت و مهربانی، در نجابت و سخاوت، زبانزد بود، ناباورانه ما را و کلمات را تنها گذاشت و رفت. او که تنها 43 بهار را تجربه کرده بود، عصر روز شنبه دهم فروردین 1398، بر اثر سانحهی رانندگی درگذشت. دکتر جلالپور علاوه بر ویراستاریِ مجلهی «بندر و دریا» و همکاری با چند مرکز نشر و نهاد فرهنگی، استاد ادبیات در دانشگاه بود و دو کتاب چاپشده هم داشت: مجموعهشعر «کلاغِ بعد از باغ» و تصحیح «دیوان محمدخان دشتی». تصحیح «دیوان خواجوی کرمانی» دیگر اثر اوست که در نوبت چاپ قرار دارد.
* * *
باورکردنی نیست. در مخیلهمان هم نمیگنجد. شوخیاش هم اصلا بد است. مگر میشود پذیرفت که آنهمه شور و شوق و عشق به کار و زندگی، آن جان شیفتهی شعر دیگر نباشد؟! پس تکلیف اینهمه طرح و توطئه برای کار و کار و کار چه میشود؟! تکلیف اینهمه غزلِ ناگفته و نیامده چطور؟! تکلیف اینهمه کلمهی یتیم؟! نه! حقیقت ندارد! حتما یکجای کار میلنگد.
* * *
لعنت به جادهها اگر معنیشان جداییست!
**
درگذشت بهمن کشاورز، وکیل پایه یک دادگستری
به سوی پدر
بازماندهی کریم کشاورز، محافظ و مدافع استقلال صنف وکلا، یکی از صادقترین و ادیبترین حقوقدانهای حال حاضر ایران، بدرود حیات گفت. خبرِ تلخی است مراجعت و بازگشتِ بهمن کشاورز، حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری به سوی دیار باقی اما این شاید معجزه مرگ باشد که میتواند ما را به آنها که مشتاق دیدارشان هستیم، برساند و بهمن، همواره دلتنگِ پدر بود و برای ظلمی که به او رفته بود، چنان نالهای در گلو داشت که به جبرانِ آن، نام فرزندش را «کریم کشاورز» گذاشت.
«بندر و دریا» در دور جدید انتشار خود، دو یا سه بار و به انحای مختلف از تجربه و دانش کشاورز در حوزه حقوق و خصوصا حقوق بینالملل بهره برده بود و حتی در آخرین شماره پیش از سال نو نیز فرصت آن را یافت تا در مصاحبهای مفصل از بهمن کشاورز درباره تاثیر تحریمها بر ساختار اقتصاد داخلی و بینالمللی کشور، پرسوجو کند.
یادش را گرامی میداریم اما خرسندیم که بالاخره جواز دیدارِ دوباره با پدر را یافت. به امید روز دیدار ما با پدرانِ مظلوممان.