اشاره متن پیش رو در ابتدا بنا بود نوشتهای در مقایسه اینکوترمز 2020 با نسخه 10 سال پیش آن باشد. در میانهی راه، مطرحشدن چند پرونده جدید و صحبت با برخی موکلان، این حقیقت را آشکار کرد که حتی موضوع بهظاهر سادهای چون اینکوترمز که عموم تجار با آن آشنا هستند، واجد پیچیدگیهایی است که نادیدهگرفتن آنها موجب بروز چالشهای حقوقی میشود. پس بیفایده بود راجع به تفاوت دو نسخهی اینکوترمز قلمفرسایی شود، در حالی که ماهیت حقوقی آن، چنان که باید جاافتاده نیست. بدینمنظور این نوشتار در وهله اول بهطور خلاصه و محدود نگاهی به چرخه بیع (فروش) بینالمللی کالا و قراردادها و روابط وابسته به آن انداخته تا بتواند از این طریق جایگاه اینکوترمز را به مخاطبان خود بهتر بشناساند. تعهد اصلی همچنان باقی است و در شمارهی آینده، نسخه جدید اینکوترمز به مخاطبان معرفی خواهد شد.
1 ـــ قرارداد بیع بینالمللی کالا
از منظر تجاری، قراردادهای بینالمللی بیع، به فروش کالا، خدمات و حقوق معنوی قابل تقسیم است. هر کدام از این سه دسته، قواعد خاص خود را دارد و البته مواردی چون تضامین بانکی، روشهای پرداخت و داوری بینالمللی بین آنها مشترک است. با هدف شناسایی اینکوترمز، این قسمت از نوشته صرفا به بیع کالاهای ملموس میپردازد.
1 ـــ 1 ـــ فرایند تشکیل بیع بینالمللی کالا
تکوین قراردادهای بینالمللی نیز مانند عقود داخلی، تابع تبادل ایجاب (offer) و قبول (acceptance) از سوی طرفین معامله است. گرچه از منظر تئوریک حقوقی، ایجاب و قبول نمیتوانند در آن واحد صورت گیرند و همیشه ایجاب پیش از قبول در عالم نظر رخ میدهد، اما در عمل این فاصله تئوریک در تجارت میتواند با تبادل قرارداد در مجلس معامله به حداقل ممکن کاهش یابد و طرفین معامله حضورا گرد هم آمده، بر سر متنی واحد مذاکره کرده و به توافق برسند. روش دیگر غیر حضوری است و طرفین با ارسال و وصول ارادهها بهصورت غیر حضوری (مکاتبات)، تحقق عقد را تابع سپریشدن زمان واقعی و ملموس بین دو انشا میدانند. در روش اول، انشای اراده از سوی طرفین معامله در یک عقد میتواند در اسناد متعدد یا در سند قراردادی واحد گرد آمده و با اضافهکردن آنچه شرایط عمومی نام دارد و معمولا بر اساس نمونههای گرفتهشده توسط نهادهای بینالمللی تهیه شده و حاوی شرایط حقوقی نظیر قلمرو قرارداد، تسلیم کالا، انتقال یا حفظ مالکیت، وجه التزام و جرائم قراردادی، فورسماژور، عسر و حرج، تاخیرات مجاز و غیر مجاز و مانند آن است، عقد را ایجاد کنند.
اما در روش شایع و مرسوم میان تجار بینالمللی کالا، ابتدا خریدار شرایط خرید کالا را از فروشنده استعلام (inquiry) کرده، با ارائهی درخواست قیمت (Request for Quotation ـــ RFQ) یا درخواست پیشنهاد (Request for Proposal ـــ RFP) فروشنده را در مقام ارائهی پیشنهاد بهمنظور بیع قرار میدهد. بسته به نوع انشای متن، این دست استعلامها بهطور اصولی از منظر حقوقی موجد الزام و یا تعهدی بر عهده صادرکننده نیستند و تنها دعوتی ساده به معامله تلقی میشوند. در پاسخ به این استعلام، فروشنده پیشنهاد قیمتی را به خریدار عرضه میکند که در ادبیات تجاری با عنوان پیشنهاد فروش (Proforma Invoice ــ PI) شناخته میشود. این سند بسته به محتوا و مندرجات میتواند ایجاب تلقی شود و واجد جزئیات و اطلاعاتی مانند نوع و مشخصات کالا، قیمت، مقادیر، شرایط پرداخت، شرایط تحویل، نوع بستهبندی، شرایط حمل و بیمه باشد. در پاسخ به این ایجاب است که خریدار میتواند مبادرت به صدور قبول (acceptance) در قالب دستور خرید یا سفارش خرید (purchase order) کند و از منظر حقوقی معامله با ارسال یا وصول قبولی منعقد میشود.
1 ـــ 2 ـــ ارکان بیع بینالمللی کالا
ارکان اساسی یک قرارداد بیع بینالمللی (بسته به قانون حاکم بر قرارداد) اصولا با ارکان اساسی عقد بیع بهنحوی که در معاملات داخلی لحاظ میشود، تفاوتی ندارند. مشخصبودن طرفین معامله، موضوع و مشخصات مورد معامله و ارزش و ثمن معامله به انضمام قصد انشاشده طرفین برای تحقق بیع کافی است، اما ملاحظات عملی، تحقق ارکانی ثانویه را به این نوع عقد تحمیل کرده است که گرچه نبود آنها خدشه به صحت معامله وارد نمیکند، اما وجود توافق در خصوص آنها بهصورت عرف رایج بیع بینالمللی کالا درآمده است. این ارکان عبارتاند از: 1 ـــ روش و نحوه پرداخت، که داخل در تعهدات خریدار است؛ 2 ـــ تضامین انجام تعهد به تسلیم که بر عهده فروشنده قرار دارد؛ 3 ـــ بیمه و حملونقل کالا که بسته به مورد، بر عهده یکی از طرفین قرار میگیرد؛ 4 ـــ پذیرش ریسک و تحویل کالا که همانطور که در بخش سوم این نوشتار بدان اشاره میشود، میتواند با ارجاع به اینکوترمز مورد توافق طرفین قرار گرفته و مشخص کند کالا و ریسک سلامت آن در چه زمان و مکانی به خریدار تسلیم و منتقل میشود.
2 ـــ قراردادهای پیرامونی بیع بینالمللی کالا
در راه تامین ارکان قرارداد بیع بینالمللی کالا، اغلب توافقات جانبی نیاز است که جایگاه آنان در چرخه مبادله کالا و هماهنگی آنها با قرارداد مادر واجد اهمیت حقوقی است. بخش زیادی از دعاوی تجاری بینالمللی ناشی از عدم این هماهنگی و برداشت متفاوت طرفین از مناسبات تجاری فیمابین است. مرور مهمترین این توافقات به فهم بهتر اینکوترمز کمک خواهد کرد.
2 ـــ 1 ـــ اعتبار اسنادی
یکی از مهمترین ابزارهای پرداخت بینالمللی اعتبار، اسنادی است که به موجب آن بانک بهعنوان واسطه دو طرف قرارداد بیع سعی در ایجاد همزمانی انجام تعهدات و تامین امنیت پرداخت بینالمللی دارد. در این روش خریدار که به موجب قرارداد بیع مکلف به گشایش اعتبار اسنادی است، اقدام به بستن قرارداد با بانک معتبر کرده و در نتیجه بانک متعهد میشود در مقابل ارائه اسناد معین (شامل فاکتور فروش، بارنامه، گواهی مبدا، قرارداد حمل و بیمه) مبلغ قرارداد بیع را به فروشنده پرداخت کند. این تعهد مبتنی بر قرارداد مستقل بانک با خریدار است و بانک هیچ نظارت یا مسئولیتی نسبت به قرارداد بیع خریدار و فروشنده ندارد. پس برای جلوگیری از هر گونه ناهماهنگی، قرارداد بیع باید حاوی جزئیات و الزاماتی درباره اعتبار اسنادی باشد که تخلف خریدار از آنها منجر به مسئولیت او شود. این الزامات معمولا مشتمل است بر غیر قابل رجوعبودن اعتبار اسنادی، مدت زمان اعتبار، بانک گشایشکننده و اسناد و مدارکی که بهازای آن اعتبار اسنادی قابل مطالبه است.
خریدار و فروشنده باید در زمان انعقاد قرارداد بیع از شرایط بینالمللی حاکم بر اعتبارات اسنادی بهویژه مقررات متحدالشکل اعتبار اسنادی اتاق بازرگانی بینالمللی (UCP600) که مورد قبول اکثر بانکهای دنیا ازجمله بانک مرکزی ایران است، آگاه بوده و شرایط پرداختی را منظور نکنند که توسط هیچ بانک معتبری مورد اجابت قرار نگیرد و معامله به این دلیل نافرجام گردد. از سوی دیگر، آشنایی با واقعیتهای عملیاتی تعهدات ناشی از بیع بینالمللی میتواند بهواسطهی آگاهی از مندرجات اینکوترمز تکمیل شود. بهعنوان نمونه، بارها پیش آمده که وفق قرارداد بیع، کالا باید به فورواردر هوایی تحویل میشده، ولکن خریدار در هنگام افتتاح اعتبار اسنادی به این مهم توجه نکرده و در متن اعتبار بارنامه دریایی بهعنوان شرط پرداخت قرار داده شده و در نتیجه این ناهماهنگی، فرایند تحقق پرداخت ناشی از بیع با سکته و دشواری همراه شده است.
2 ـــ 2 ـــ ضمانتنامه بانکی
گاه برای تضمین انجام تعهدات یکی از طرفین (معمولا فروشنده) شرط اخذ ضمانتنامه بانکی در قرارداد بیع منظور میشود. ضمانتنامه بانکی سندی مستقل از قرارداد، غیر قابل رجوع و غیر مشروط است که بهموجب آن بانک متعهد میشود مبلغ معینی را عندالمطالبه در وجه شخص معین کارسازی کند. گرچه اخذ این سند مستلزم درخواست و قرارداد متقاضی (متعهد) با بانک است، اما بعد از صدور، ضمانتنامه بانکی از قرارداد فروش و نیز از قرارداد بین بانک و متقاضی مستقل است. ازهمینرو فروشنده باید خود نهایت دقت را بهمنظور هماهنگی ضمانتنامه بانکی با قرارداد اصلی و زمان انتقال ریسک کالا که بهموجب اینکوترمز انتخابی تعیین شده انجام دهد؛ چراکه پذیرفتن مسئولیت کالا در زمانی که کالا از دسترس و اختیار فروشنده خارج شده، عاقلانه نیست. باید توجه داشت که بانکها درگیر مسائل قراردادی متعهد و متعهدله قرارداد بیع نمیشوند و لذا ایرادات، اختلافات و حتی ادعای فسخ و بطلان قرارداد بیع موجب نمیشود که بانک در صورت تقاضای ذینفع ضمانتنامه از پرداخت وجه آن خودداری کند.
2 ـــ 3 ـــ حملونقل
یکی از مهمترین بخشهای قرارداد بیع بینالمللی کالا، تعیین شرایط حملونقل آن است که تاثیر مستقیم بر قیمت، سرعت، تحویل و ریسک خسارت یا فقدان کالا دارد. بسته به اینکه طبق قرارداد بیع کدام یک از خریدار یا فروشنده مسئول حمل کالاست، قرارداد حمل بین طرف مسئول (یا فورواردر از سوی او) با متصدی حملونقل منعقد خواهد شد. برای تعیین شیوه و شرایط حملونقل باید مسائل اساسی قرارداد بیع یعنی قیمت تمامشده، سرعت حمل، بستهبندی، روش پرداخت و تشریفات گمرگی مربوط به هر کالا را در نظر گرفت، بنابراین طرفی که ملزم به تهیه وسیله حمل است باید از چند جهت مراقب هماهنگی این قرارداد با قرارداد مادر بوده تا از بابت رعایتنکردن تعهدات قراردادی خود مسئول شناخته نشود:
اولا باید دقت کرد که وسایل حملونقل متفاوت، شرایط و اسناد متفاوتی هم دارند. بهعنوان مثال، خصوصیات و اسناد حملونقل دریایی از حمل با راهآهن، جاده و حملونقل هوایی متفاوت است. حتی تفاوت حملونقل از طریق خطوط کشتیرانی که بر اساس بارنامه و اسناد مشابه انجام میشود و هزینههای بارگیری و تخلیه هم در هزینه حمل محاسبه شده، با حملونقل از طریق چارترپارتی که بیشتر در مورد کالاهای حجیم کاربرد دارد، مشهود و موثر است. در مورد اخیر اگر شرط free in و free out گذاشته شود به این معناست که بارگیری و تخلیه، مشمول اجاره کشتی نیست و طبق قرارداد فروش باید مشخص باشد که این مهم بر عهده کدام طرف است.
ثانیا باید به تعهداتی که قرارداد فروش در رابطه با حمل کالا بر عهده طرفین گذاشته توجه کرد. اینجاست که پای اینکوترمز به میان میآید. بهعنوان نمونه، در شرط FOB خریدار مسئولیت انعقاد قرارداد اصلی حمل را به عهده دارد و برعکس، اصطلاح CIF فروشنده را مکلف میکند که بارنامهی قابل نقلوانتقال با شرایط معمولی را تهیه و ارائه کند. طرفی که بهموجب FOB یا CIF وظیفه حمل را بر عهده دارد باید بداند که آیا هزینههای تخلیه و بارگیری هم جزء کرایه محسوب میشود یا خیر، بنابراین باید از قبل بهخوبی از شرایط خطوط منظم کشتیرانی آگاه باشد تا تضادی با قرارداد فروش و اینکوترمز انتخابی نداشته باشد. باید دقت داشت که هیچ ارتباط خودکاری بین قرارداد فروش و قرارداد حملونقل وجود ندارد و طرفی که مسئول انعقاد قرارداد حمل است، باید هوشیارانه قرارداد خود با متصدی را بهنحوی منعقد کند که به تعهداتش به موجب قرارداد بیع و رعایت شرایط مورد نیاز اعتبار اسنادی خدشهای وارد نشود.
2 ـــ 4 ـــ بیمه
قرارداد فروش باید دقیقا مشخص کند وظیفهی تهیه پوشش بیمه کالا در طول مدت حملونقل بر عهده چه کسی است. رابطه قرارداد بیمه با قرارداد بیع، اینکوترمز، قرارداد حمل و اعتبار اسنادی آنجایی آغاز میشود که وفق قرارداد فروش بنا باشد فروشنده کالا را لااقل در قسمتی از مسیر بیمه کند. اولین سؤال این است که فروشنده مکلف به تهیه چه پوششی است. عموما در قرارداد فروش به یکی از شروط A، B و یا C بیمهنامه کالای انستیتوی بیمهگران لندن اشاره میشود. انتخاب این شروط باید با اینکوترمز انتخابشده توسط طرفین هماهنگ باشد. حتی بیمه تمامخطر هم عنوان گمراهکنندهای دارد و مخاطراتی چون جنگ، شورش و اعتصاب را در بر نمیگیرد. در مورد سقف تعهد بیمه نیز فروشنده بهموجب اینکوترمز رایج یعنی اصطلاحات CIF و CIP متعهد به اخذ تعهد 110 درصد ارزش کالاست که 10 درصد اضافی، سود بالقوهای است که خریدار از یک معامله انتظار دارد. پس چنانچه خریدار بخواهد کالا را در مورد خطراتی مانند اعتصاب، اغتشاش، جنگ و خسارت ناشی از بستهبندی بیمه کند و یا انتظار حاشیه سود بیشتر از 10 درصد داشته باشد، یا باید در مذاکرات قرارداد، فروشنده را قانع به تهیه پوشش بیمهنامه مورد نیاز کند و یا بیمهنامه تکمیلی خود را بر پوشش بیمهای تهیهشده توسط فروشنده اضافه نماید.
3 ـــ کارکرد اینکوترمز در بیع بینالمللی کالا
3 ـــ 1 ـــ کارکرد شروط نمونه
آسانکردن تجارت، تسریع در فرایند عقد قرارداد بهواسطهی قابل پیشبینیکردن توقعات طرفین معامله از یکدیگر و دلایل متعدد دیگر، زمینه را برای تهیه شروط نمونه از سوی مراجع موجه بینالمللی ایجاد کرده است. بهعنوان مثال، اتاق بازرگانی در پاسخ به این ضرورت ضمن تهیه مقررات کلی برخی حوزههای مرتبط با تجارت بینالملل مانند «مقررات متحدالشکل ضمانتنامههای عندالمطالبه» (URDG 758) یا مجموعه قوانین و مقررات متحدالشکل اعتبارات اسنادی (UCP600)، دست به تهیه شروط پیشنویس برای قراردادهای بینالمللی نیز زده است که «شرط فورسماژور و شرط عسر و حرج اتاق بازرگانی بینالمللی» (ICC 2003) و یا شرط داوری اتاق از آن دسته هستند.
اینکوترمز نیز یکی از این شروط نمونه قراردادی است که از سوی اتاق بازرگانی بینالمللی بهصورت دورهای منتشر میشود و شامل روشهای تحویل کالای مورد معامله از سوی فروشنده یا عاملان او به خریدار است و دامنهی تعهدات طرفین معامله را در این خصوص نسبت به یکدیگر مشخص میکند. بر این اساس طرفین معامله میتوانند با انتخاب یک اصطلاح (مدخل) از این نشریه، بخشی از تعهدات و تکالیف خود در قبال یکدیگر که از پیش توسط اینکوترمز طراحی شده را مورد توافق قرار داده و از ورود در جزئیات امر و مذاکره در آنها پرهیز کنند.
3 ـــ 2 ـــ قلمرو اینکوترمز در قرارداد بیع بینالمللی کالا
معمولا قرارداد فروش، مسئله تحویل کالا و ریسک خسارات وارده به کالا را به اینکوترمز واگذار میکند. هر یک از اصطلاحات اینکوترمز بهروشنی مشخص میکند که فروشنده، کالا را کی، کجا و به چه کیفیتی تحویل خریدار یا متصدی حملونقل میدهد. این بدان معناست که از آن نقطه به بعد خطر ازبینرفتن یا آسیب کالا به خریدار منتقل میشود. در کنار این وظیفه اصلی، اینکوترمز اگر بهصورت صحیح استفاده شود، مسئولیتهای کلی طرفین در رابطه با برخی ترتیبات قرارداد بیع ازجمله حملونقل، ارائه اسناد و مدارک، بیمه، اخذ مجوز صادرات، ترخیص کالا برای واردات، بستهبندی و مانند اینها را مشخص و احتمال چالشهای حقوقی را بهطور قابل ملاحظه کاهش میدهد. علاوه بر آن اینکوترمز مشخص میکند که هزینه موارد فوق به عهده چه کسی است. اما به همان اندازه که دانستن دایره شمول اینکوترمز اهمیت دارد، درنظرداشتن موارد خارج از پوشش اینکوترمز هم تاثیر بسزایی در واقعبینی طرفین قرارداد بیع دارد. بازرگانان باید بدانند که اینکوترمز در هیچ حالتی جایگزین قرارداد فروش نیست. علاوه بر شرایط صحت قرارداد بیع که در صلاحیت قانون حاکم است، مواردی مانند مشخصات کالا، مبلغ قرارداد، روش پرداخت و نیز قواعد مربوط به انتقال مالکیت باید در قرارداد فروش صراحتا تعیین تکلیف شود. نقض قرارداد فروش و پیامدهای ناشی از اجرانشدن تعهدات قراردادی هم ربطی به اینکوترمز ندارد. نیز، مسائل مربوط به اعمال تعرفهها و ممنوعیتهای صادرات و واردات در دایره نظم عمومی کشورها بوده و اینکوترمز تاب مقاومت در برابر این قواعد امری را ندارد. همچنین است مسائل حقوقی نظیر فورسماژور، مالکیت معنوی، روشهای حلوفصل اختلافات و مانند آن که خارج از دایره شمول اینکوترمز است.
از آنچه گفته شد، اینگونه دریافت میشود که فلسفه پیدایش اینکوترمز استانداردسازی، گوشهای از شروط قرارداد بیع بینالمللی کالاست، با این هدف که فهم مشترک، به تسهیل تجارت بین افراد از نقاط مختلف جهان منجر شود. استانداردسازی اما همواره با سادهسازی همراه است و در نتیجه در اغلب موارد و بهویژه در معاملات کلان، طرفین قرارداد فروش باید برخی از مفاد اینکوترمز را با جزئیات بیشتر در متن قرارداد خود تکمیل کند. اینکوترمز در مورد تخصیص ریسک، هزینه و بعضی مسئولیتها در مورد بیمه و گمرک صراحت دارد، اما گاهی لازم است برخی از جنبهها با صراحت بیشتری مشخص شود. ازجمله میتوان به جزئیاتی چون نحوه و مکان دقیق تحویل کالا (نه فقط ذکر بندر)، مبلغ و مدت زمان بیمه، وسیله حمل مناسب (ذکر خصوصیات وسیله حمل)، نحوه و هزینه بازرسی کالا، جزئیات و هزینه بارگیری و تخلیه اشاره کرد. در مورد تعهد اخیر میتوان اینگونه توضیح داد که در برخی از اصطلاحات اینکوترمز تعهدات مربوط به بارگیری و تخلیه در عمل با ابهاماتی روبهرو میشود که بهتر است شرایط تکمیلی در قرارداد فروش آن را کامل کند. مثلا در شرط EXW اگر خریدار بخواهد بارگیری کالا را به فروشنده بسپارد، باید این را در قرارداد فروش شرط کند. از آنسو، اصطلاحات گروه C دچار پیچیدگیهایی در زمینه تخلیه است. شکی نیست که با تحویل کالا توسط فروشنده به متصدی، محموله از اختیار او خارج شده و منطقا نمیتواند عملیات تخلیه را به عهده گیرد، اما اگر در قرارداد حملی که با متصدی حمل بسته، هزینه تخلیه هم منظور شده باشد، دشوار بتواند این هزینه را از خریدار بازستاند، مگر اینکه صراحتا در قرارداد بیع در این خصوص تعیین تکلیف شده باشد. در مورد بازرسی هم باید در قرارداد فروش قید شود که به عهده چه کسی است. در حالت عادی اگر شرط دیگری نشده باشد، هزینه بازرسی قبل از حمل به عهده فروشنده و بازرسیای که به دلیل انطباق کالا با قرارداد انجام میشود، به عهده خریدار است. ذکر محدودیتهای انواع شیوه حملونقل نیز ازجمله مواردی است که باید در قرارداد بیع تصریح شود. مورد مبتلابه آن است که برخی از کانتینرها ـــ مثلا کانتینرهای یخچالی ـــ نباید بر روی عرشه حمل شوند.
به هر ترتیب، فایده عملی اینکوترمز شاید آن باشد که قیمت قرارداد نه بهصورت انتزاعی که با درنظرگرفتن هزینهها و ریسک تحویل کالا سنجیده شود. استفاده از اصطلاحات اینکوترمز در قرارداد فروش اجباری نیست، اما طرفین باید بدانند در صورت استفادهنکردن از آن، ممکن است مسائل مربوطهی تحت حاکمیت قانون تکمیلی حاکم بر قرارداد، با نتایجی دور از اراده اولیه آنها قرار گیرد. دست آخر اینکه اینکوترمز بخشی از قرارداد بیع بینالمللی کالا و نه همهی آن است و هرگز نمیتواند برطرفکنندهی کاستیهای قرارداد در شروط دیگرش باشد، آنجا که مبهم، ناقص و شتابزده انشا میشود. |